ساعتهای مکانیکی در دنیای ساعتها همه چیز درباره سنت است، استفاده از انرژی ذخیره شده و تبدیل آن به زمان دقیق با استفاده فقط از قطعات فیزیکی. در داخل این ساعتها یک فنر اصلی به خوبی تنیده شده قرار دارد که چرخدندهها را به حرکت در میآورد و سیستمی که در واقع ضربان قلب ساعت است، متشکل از یک اسکیپمنت و چرخ تعادل، موجب میشود کار آن کنترل شود. علاقهمندان ساعت از دیدن این مکانیسمهای پیچیده در پشت سبکهای شیشهای یا طرحهای صفحه باز لوکس که اجازه میدهند نور از میان مکانیسم بتابد، لذت میبرند. برخلاف ساعتهای کوارتز که گاهی اوقات نیاز به تعویض باتری دارند، مدلهای مکانیکی تا زمانی که به طور منظم کوک شوند، به کار خود ادامه میدهند. دقت یک ساعت مکانیکی به سرعت ارتعاش قطعات داخلی آن بستگی دارد، معمولاً حدود 28,800 بار در ساعت برای اکثر مدلهای مدرن. اگرچه نرخ ارتعاش بالاتر میتواند دقت ساعت را افزایش دهد، اما این امر معمولاً باعث فرسودگی سریعتر قطعات در طول زمان میشود.
آنچه واقعاً آنها را از هم متمایز میکند، نحوه مدیریت انرژی است. در مورد ساعتهای دستی، کاربران باید هر روز سماور را بچرخانند تا فنر اصلی محکم شود. برخی افراد واقعاً این مراسم روزانه را دوست دارند، چون احساس میکنند با ساعت خود ارتباط دارند، هرچند فراموش کردن این کار قطعاً باعث توقف کامل ساعت خواهد شد. مدلهای خودکار متفاوت عمل میکنند. آنها یک روتور داخلی دارند که شبیه به نیمدایره است. وقتی فرد در حین فعالیتهای عادی دست خود را حرکت میدهد، این قطعه میچرخد و بهصورت خودکار فنر اصلی را میپیچد. بیشتر ساعتهای خودکار هنوز اجازه میدهند کاربران بهصورت دستی آنها را سفت کنند، که این امر آنها را برای افرادی که همیشه در حال حرکت هستند، عالی میکند. یک ویژگی هوشمندانه قابل ذکر، سیستم کلاچ داخلی در ساعتهای خودکار است که از پیچیدن بیش از حد جلوگیری میکند، چیزی که ساعتهای دستی فاقد آن هستند. در نهایت، هر دو نوع اساساً دارای چرخدندهها و فنرها یکسانی درون خود هستند، اما به شیوههای کاملاً متفاوتی انرژی را ذخیره میکنند.
مدت زمان رزرو قدرت — معمولاً 40 تا 70 ساعت در ساعتهای لوکس مدرن — بسته به طراحی گیتار و ظرفیت فنر اصلی متفاوت است. مکانیزمهای دستی اغلب از طریق استفاده از استوانههای بزرگتر، رزروهای طولانیتری (تا 10 روز در کالیبرهای تخصصی) دارند، در حالی که مدلهای خودکار فشردگی را اولویت میدهند. تجربه کاربری به شدت متفاوت است:
حرکتهای مکانیکی لوکس ساعت، نقطه اوج هنر مکانیکی را نشان میدهند و سنت را با مهندسی پیشرفته ترکیب میکنند. بهترین طراحیها ارث ساعتسازی را با نیازهای عملکردی مدرن هماهنگ میکنند و همراه با مهارت تکنیکی، ظرافت هنری را نیز به مجموعهداران ارائه میدهند.
در زمینه تولید حرکتهای فوقالعاده دقیق برای ساعتها، شرکتهای سوئیسی واقعاً در معرض بهترین عملکرد خود هستند. به عنوان مثال، مدل 2892-A2 شرکت ETA که پایه و اساس بیش از نیمی از ساعتهای مکانیکی لوکس موجود در بازار را تشکیل میدهد. همچنین، Rolex حتی فراتر رفته است با کالیبر 3255 که توانسته 14 اختراع مختلف را با خود به ثبت برساند. این ساعت دقتی در حد +/– 2 ثانیه در روز را فراهم میکند که در واقع دو برابر بهتر از استاندارد COSC است (که معمولاً بین -4 و +6 ثانیه است). شرکت Patek Philippe نیز کم نمیآورد و گزینههای بسیار نازکی مانند مدل 324 S C را ارائه میدهد. این مدل خاص یک چرخ طیار Gyromax اختصاصی دارد که به حفظ دقت زمان در طول 45 ساعت ذخیره انرژی قابل توجه کمک میکند. تمام این دستاوردهای مکانیکی در واقع پایههای محکمی برای طراحیهای خلاقانه در صفحه ساعت فراهم میکنند. ساعتسازان میتوانند ویژگیهایی مانند نمایش فاز ماه یا نشانگر ذخیره انرژی را به راحتی در طراحی کلی دمجا کنند چرا که تمام قطعات به خوبی با مکانیزم داخلی هماهنگ شدهاند.
اسپرینگ درایو سیکو با ترکیب فنر اصلی قدیمی و کنترل مدرن کوارتزی، نحوهی اندازهگیری زمان را تغییر میدهد. در داخل این ساعتها، چیزی به نام رگولاتور تریسینکرو وجود دارد که قدرت مکانیکی را به سیگنالهای الکتریکی بسیار کوچک تبدیل میکند. نتیجه چیست؟ این ساعتها دقتی معادل یک ثانیه در روز دارند و هیچ باتریای نیاز ندارند، چیزی که هیچ ساعت مکانیکی معمولی نمیتواند به رخ بکشد. این فناوری جالب است چون علاوه بر اینکه به ما عقربههای ثانیهشمار صاف و مداومی که با ساعتهای خودکار ارتباط دارند را میدهد، دقت بالایی را هم فراهم میکند که معمولاً فقط در مدلهای کوارتز دیده میشود. همین موضوع باعث شده است که بسیاری از افراد اسپرینگ درایوها را به خاطر طراحیهای شیک و رسمیشان که در آن سکوت و عدم وجود تیکتیک مهم است و همچنین ضخامت بسیار کم که در زیبایی ساعت روی دست برجسته میشود، دوست داشته باشند.
ساعتسازانی که مکانیسمهای داخلی خود را توسعه میدهند، امروزه به مارکهای ذخیره قدرت بالای ۷۰ ساعت نیز دست مییابند، این پیشرفت بخاطر چیزهایی مانند روتورهای دوگانه چرخان و قطعاتی است که در حین کار اصطکاک کمتری ایجاد میکنند. به عنوان مثال، روکس (Rolex) چیزی به نام خلافل (Chronergy) با توان بیشتری ایجاد کرده که باعث میشود ساعتهای آنها ۱5 درصد طولانیتر از مدلهای قدیمیتر بین هر بار کوک، کار کنند. در همین حال، در پاتک فیلیپ (Patek Philippe)، آنها حتی فراتر رفتهاند و از قطعات سیلیکونی خاصی در داخل مکانیسم استفاده میکنند که هیچگونه روغنکاری نیاز ندارند. این موضوع در عمل چه معنایی دارد؟ خوب این امر امکانات جدیدی را برای طراحان در ایجاد دیالهای سفارشی فراهم میکند، چرا که مکانیزمهای نازکتر به آنها این اجازه را میدهند تا با جزئیات بیشتری روی سطح صفحه طرحهای تزئینی پیچیدهتری ایجاد کنند، بدون اینکه کل بدنه ساعت از اندازه قبلی بزرگتر شود.
ساعتهای لوکس پیچیده واقعاً اوج دستاوردهای ساعتسازان محسوب میشوند، زیرا ترکیبی از مکانیزمهای زیبا و ویژگیهای عملی را ارائه میدهند که فراتر از تنها نشان دادن زمان است. ایجاد چنین مکانیزمهای پیچیدهای نیازمند دقت بینظیر در جزئیات است. هر قطعه کوچکی درون این ساعتها باید با دقت فراوان ساخته شود تا دقیقاً مطابق انتظار عمل کند و در عین حال وظیفه اصلی نگه داشتن زمان بهخوبی انجام شود. در طراحی یک صفحه ساعت سفارشی، ساعتسازان باید مطمئن شوند که ظاهر همه چیز هماهنگ و زیبا است. صفحه باید به خوبی با تمام آن قطعات متحرک درون هماهنگی داشته باشد، بهگونهای که کاربر بتواند زمان را بهخوبی بخواند و در عین حال پیچیدگی مکانیکی پنهان زیر شیشه را قدردانی کند.
مکانیسم توربیلون برای حفظ دقت ساعتها در برابر گرانش میجنگد و درون یک قفس میچرخد، اما کارکرد صحیح این مکانیسم در ساعتهای بسیار نازکتر از ۳ میلیمتر ضخامت داستانی کاملاً متفاوت است. ساعتسازان راههایی برای موفقیت در این زمینه پیدا کردهاند، از جمله استفاده از ترفندهای هوشمندانه مانند ساخت استوانههای یکپارچه و توخالی کردن قطعات در صورت امکان. این روشها به آنها این امکان میدهد تا چند میلیمتر اضافی را برش دهند، بدون اینکه از ذخیره قدرت بلندمدت که مجموعهداران جدی ساعت انتظار دارند (معمولاً بیش از ۶۰ ساعت) بکاهند. چه چیزی ممکن کننده همه این امر است؟ مهندسی دقیق تا سطح میکرون. برخی از این جزئیات کوچک نیازمند ساخت با دقتی به اندازه ۵ میکرون هستند که در واقع از رشته موی انسان نازکتر است.
ساختن آن زنگهای زیبا نیازمند درک عمیقی از نحوه کار صوت است، در واقع صحبت از چکشهای بسیار کوچک است که به چنگهایی با فرکانس دقیق ضربه میزنند. چالش این است که چگونه از فضاهای بسیار کوچک حجم مناسبی از صدا تولید کرد بدون اینکه ارتعاشات باعث بروز اختلال شوند. بهترین سازندگان ساعت، تونهای واضح و پررنگ را با استفاده از محفظههای صوتی خاصی که خودشان طراحی کردهاند و همچنین آلیاژهای منحصربهفردی برای چنگهایشان به دست میآورند. برخی از این سیستمهای پیچیده در واقع بیش از ۱۰۰ قطعه مختلف دارند که همگی با هم کار میکنند تا اطمینان حاصل شود صدا به درستی پخش میشود.
تقویمهای مکانیکی جاودان به تنهایی و بدون دخالت دست انسان تاریخ، ماه و حتی سالهای کبیسه را تا سال 2100 پیگیری میکنند. این کار از طریق سیستمهای پیچیده دندهای انجام میشود که زمانهایی که تنظیمات لازم است را به خاطر میسپارند. وقتی سازندگان ساعت شروع به اضافه کردن ویژگیهایی مانند توربیون و ریپیتر دقیقهای میکنند تا ساعتهای با کارکرد پیچیده (گران کمپلیکیشن) بسازند، امر به سرعت پیچیده میشود. این گونه ساعتهای ظریف میتوانند بیش از 600 قطعه جداگانه داشته باشند که باید با هم به طور کامل هماهنگ کار کنند. جا دادن تمام این اجزا در یک فضای بسیار کوچک، مهارتهای مهندسی بینظیری میطلبد. برخی از برندهای برتر توانستهاند دندهها را به گونهای محکم کنند که تنها حدود 1.3 میلیمتر از فضا را به خود اختصاص دهند، چیزی که با توجه به کوچکی فوقالعاده این اندازه و تعداد قطعاتی که باید در این فضا جا شوند، واقعاً شگفتآور است.
COSC یا موسسه رسمی آزمایشگاه کرونومتر سوئیس، گواهینامهای به ساعتهای مکانیکی میدهد که دقت بسیار بالایی داشته باشند: تقریباً منفی چهار تا مثبت شش ثانیه در روز. اما برندهای برتر ساعتسازی تنها متوقف به این نمیشوند. آنها استانداردهای داخلی خود را تعیین میکنند که از الزامات COSC بهتر است. به عنوان مثال، برخی از تولیدکنندگان با کیفیت بالا را در نظر بگیرید. ساعتهای آنها باید دقتی در حد دو ثانیه در هر دو جهت داشته باشند، که پس از دورههای آزمایش بسیار طولانیتر از هفت روز استاندارد COSC به دست میآید. برخی از شرکتها ساعتهای خود را به مدت چند روز بیش از پانزده روز متوالی آزمایش میکنند قبل از اینکه آنها را تایید کنند.
استاندارد | تحمل روزانه | مدت زمان آزمون | حوزه کاربرد |
---|---|---|---|
گواهی COSC | -4/+6 ثانیه | ۷ روز | تمام برندهای سوئیسی |
استاندارد برندهای لوکس | +/-2 ثانیه | 15-30 روز | فقط داخلی |
حرکتهای مچهسنجی گواهیشده همچنان به دلیل عوامل مختلف با گذشت زمان دقت خود را از دست میدهند. روانکنندههای داخلی آنها با گذشت زمان ویسکوزیته خود را از دست میدهند و معمولاً منجر به کاهش حدود 12% در عملکرد پس از پنج سال استفاده مداوم میشوند. نوسانات دمایی نحوه تعامل چرخدندهها درون مکانیسم را تحت تأثیر قرار میدهند و قرار گرفتن طولانیمدت در معرض میدانهای مغناطیسی میتواند به طور واقعی موثر بودن فنرهای تعادل را حدود 30% کاهش دهد. به همین دلیل اکثر کارشناسان پیشنهاد میدهند که مچهسنجیها هر سه تا پنج سال یکبار سرویس شوند. برای کسانی که میخواهند صفحههای سفارشی تولید کنند، طراحان باید در نظر بگیرند که چگونه مواد مختلف با گرم شدن منبسط میشوند تا از مشکلاتی که قطعات دیگر به درستی در کنار هم قرار نمیگیرند جلوگیری شود.
ایجاد یک صفحه ساعت سفارشی فقط مربوط به ظاهر نیست، بلکه باید بهگونهای کار کند که با مکانیزم داخلی هماهنگ باشد. هنگام کار با ویژگیهای پیچیده مانند توربیلونها یا سیستمهای تقویم فراموشنشدنی پیشرفته، طراحان ساعت باید مواردی مانند برشهای خاص، چندین لایه، یا حتی بخشهای شفاف را در نظر بگیرند تا مردم بتوانند بدون اینکه چیزی آسیب ببیند، ببینند درون ساعت چه اتفاقی میافتد. برای مثال، ساعتهای خودکار فوقالعاده نازک اغلب نیازمند صفحههای بسیار ساده با دیالهای فرعی هستند که در موقعیتی پایینتر از حالت عادی قرار دارند تا کاربران همچنان بتوانند آنها را بهخوبی بخوانند و در عین حال اندازه کلی ساعت کوچک باقی بماند. بر اساس برخی تحقیقات انجامشده در سال گذشته، حدود سهچهارم برندهای لوکس ساعتسازی اکنون بهشدید روی این موضوع تمرکز میکنند که مواد صفحه با یکدیگر بهخوبی هماهنگ شوند. بسیاری از آنها به دلیل کاهش فشار روی قطعات کوچک داخلی، انتخابهای سبکتری مانند تیتانیوم یا شیشه کریستالی که نور را زیاد منعکس نمیکنند را ترجیح میدهند. شرکتهای بزرگ همچنین شروع به استفاده از شبیهسازیهای کامپیوتری کردهاند تا بفهمند الگوهای تزئینی روی صفحه چگونه میتوانند روی چرخدندههای پنهان در زیر آن تأثیر بگذارند.
دیالهای مخصوص ساعت خوب توانایی ترکیب هنرمندی با واقعیتهای کارکرد واقعی ساعتها را دارند. عقربههای ساعت باید حداقل ۰٫۲ میلیمتر از روتورهای در حال چرخش در حرکتهای خودکار فاصله داشته باشند، مطابق استانداردهای ISO در سال ۲۰۲۴. و هنگام اعمال پوششهای فسفری بر روی علامتهای ساعتی، ساعتسازان باید بسیار مراقب باشند تا به چرخ تعادل ظریف درونی آسیبی نرسانند. بسیاری از برندها امروزه ابتدا از مدلهای چاپشده سهبعدی استفاده میکنند تا بتوانند ببینند آیا سطوح مات، رنگهای گرادیانی یا اعداد برجستهای که طراحی کردهاند، ظاهری خوب دارند و در عین حال زمانبندی ساعت دقیق باقی بماند. دیالهای ایمیلی در هنگام تغییر دما تقریباً ۰٫۰۰۳ درصد منبسط میشوند، به ازای هر درجه سانتیگراد، چیزی که امروزه سازندگان در طراحی فضای بین قطعات در نظر میگیرند. وقتی این ویژگیهای پیچیده مانند نمایش ذخیره قدرت به درستی اجرا شوند، فقط به خوبی کار نمیکنند بلکه به بخشی مهم از جذابیت بصری دیال برای مجموعهداران و علاقهمندان تبدیل میشوند.
تفاوت اصلی در نحوه تأمین انرژی آنها است. ساعتهای دستی نیاز به کشیدن روزانه توسط دست دارند، در حالی که ساعتهای خودکار دارای یک روتور هستند که از طریق حرکت مچ دست، فنر اصلی را به صورت خودکار میکشند.
ظرفیت ذخیره انرژی بسته به طراحی متفاوت است. معمولاً برای بیشتر ساعتهای لوکس این میزان بین ۴۰ تا ۷۰ ساعت است. مکانیزمهای دستی با استفاده از استوانههای بزرگتر میتوانند تا ۱۰ روز نیز دوام بیاورند، در حالی که ساعتهای خودکار اغلب بر روی کوچک و فشرده بودن تمرکز دارند.
طبق مطالعات انجام شده، اکثریت علاقهمندان به دلیل احساس لمسی و ارتباطی که با ساعت دستی ایجاد میشود، آن را ترجیح میدهند و این امر تجربه کاربری کلی با ساعت را بهتر میکند.
گواهی COSC یک استاندارد سوئیسی کرونومتر است که دقت آن در محدوده ۴- تا ۶+ ثانیه در روز است. استانداردهای برندهای لوکس از این حد فراتر میروند و دقتی در حدود ۲± ثانیه را در دورههای آزمایشی طولانیتر الزامی میدانند.